{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
زبیم و رنج نامردی دگر دردی نمیبینم مزن لاف مروت را که من مردی نمیبینم منم آن چوب سرگردان به ساحل میرسم زیرا درون موج دریاها عقب گردی نمیبینم
مرا هرگز نباشد بیمی از مشت برادر جان مرا نامردمی کشت فتوت پیشه خندد روی در روی زند نامرد ناکـــس خنجر از پشت
ای نا رفیق به کدامین گناه ناکرده تازیانه می زنی بر اعتمادم زیر پایم را زود خالی کردی سلام پر مهرت را باور کنم یا پاشیدن زهر نا مردیت را
یک تلنگر هم کافی بود برای اینکه بشکنم به هر حال ممنون از مشتت
از درد دوست نداشتن هایت گفتم خیانت را تجویز کردند گویا این آسان ترین راه عاشقی است
من با کناری ات کنار نمی آیم ! کنار می روم
جای قول و قرارهایمان امن است زیر پاهای تو
می دانی ؟ به رویت نیاوردم از همان زمانی که جای تو به من گفتی شما فهمیدم پای او در میان است
نه تو دروغگو نیستی من حواسم پرت است گفته بودی دوستم داری بی اندازه خوب که فکر می کنم تازه می فهمم که بی اندازه یعنی چه
ترکت می کنم تا هر سه راحت شویم من ، تو و رقیبم من از قید تو ، او از قید من و تو از قید خیانت
برای خیانت هزار راه هست اما هیچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست
خیانت واژه ی تلخی ست حقیقتی زهرآگین فرود دشنه، پی در پی ، بر پیکره ی دوستت دارم ها هرگز تبرئه ای نیست آنکه را که چنین به کشتن قلب آهنگین عشق برخاست و دلی را که پژمرد
هى لعنتى! بیا باهم بازى کنیم تو پاکت های خالی سیگارم را بشمار، من هم شماره غریبه هاى توى گوشى أت را
می دهم شاید هم ۲۱ خیانت را در لباس عشق بازی کردن هنر می خواهد نمی دانستم اینقدر هنرمندی …
ترســو بودی جاده خیانت را برایت تنگ و تاریک و ترسناک کرده ام امـــا حالا چه شجـــاع شده ای …
شک کرده بـودم کسی بین ماست حالا یقین دارم من بین دو نفر بودم چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من
زبیم و رنج نامردی دگر دردی نمیبینم مزن لاف مروت را که من مردی نمیبینم منم آن چوب سرگردان به ساحل میرسم زیرا درون موج دریاها عقب گردی نمیبینم
مرا هرگز نباشد بیمی از مشت برادر جان مرا نامردمی کشت فتوت پیشه خندد روی در روی زند نامرد ناکـــس خنجر از پشت
ای نا رفیق به کدامین گناه ناکرده تازیانه می زنی بر اعتمادم زیر پایم را زود خالی کردی سلام پر مهرت را باور کنم یا پاشیدن زهر نا مردیت را
یک تلنگر هم کافی بود برای اینکه بشکنم به هر حال ممنون از مشتت
از درد دوست نداشتن هایت گفتم خیانت را تجویز کردند گویا این آسان ترین راه عاشقی است
من با کناری ات کنار نمی آیم ! کنار می روم
جای قول و قرارهایمان امن است زیر پاهای تو
می دانی ؟ به رویت نیاوردم از همان زمانی که جای تو به من گفتی شما فهمیدم پای او در میان است
نه تو دروغگو نیستی من حواسم پرت است گفته بودی دوستم داری بی اندازه خوب که فکر می کنم تازه می فهمم که بی اندازه یعنی چه
ترکت می کنم تا هر سه راحت شویم من ، تو و رقیبم من از قید تو ، او از قید من و تو از قید خیانت
برای خیانت هزار راه هست اما هیچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست
خیانت واژه ی تلخی ست حقیقتی زهرآگین فرود دشنه، پی در پی ، بر پیکره ی دوستت دارم ها هرگز تبرئه ای نیست آنکه را که چنین به کشتن قلب آهنگین عشق برخاست و دلی را که پژمرد
هى لعنتى! بیا باهم بازى کنیم تو پاکت های خالی سیگارم را بشمار، من هم شماره غریبه هاى توى گوشى أت را
می دهم شاید هم ۲۱ خیانت را در لباس عشق بازی کردن هنر می خواهد نمی دانستم اینقدر هنرمندی …
ترســو بودی جاده خیانت را برایت تنگ و تاریک و ترسناک کرده ام امـــا حالا چه شجـــاع شده ای …
شک کرده بـودم کسی بین ماست حالا یقین دارم من بین دو نفر بودم چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}